تحلیل فرایند یک مفهوم محوری در حوزه مدیریت تجاری و سازمانی است. در رویکرد تجزیه و تحلیل فرایند مستلزم بررسی و ارزیابی سیستماتیک فرآیندهای درون یک کسب و کار یا سازمان برای شناسایی ناکارآمدیها، بهبود عملیات و در نهایت افزایش عملکرد است. در ادامه، جنبههای مختلف تحلیل فرآیند، از تعریف آن گرفته تا کاربردهای متنوع، روششناسی و مدلهای مرتبط را بررسی خواهیم کرد و در نهایت شما درک عمیقی از اهمیت تجزیه و تحلیل فرآیند در محیط کسب و کار پویای امروز خواهید داشت.
تجزیه و تحلیل فرآیند چیست؟
تجزیه و تحلیل فرآیند، در اصل، ارزیابی و بررسی کامل گردش کار، رویهها و فعالیتهای درون یک سازمان است. این رویکرد به دنبال کشف چگونگی اجرای وظایف، ترتیب رویدادها و منابع درگیر است. این تحلیل بینشهای ارزشمندی را در مورد گلوگاهها، ناکارآمدیها و زمینههایی که میتوانند از بهبود سود ببرند، ارائه میدهد. تجزیه و تحلیل فرآیند ابزار تشخیصی است که سازمانها برای بهینه سازی عملیات خود و به حداکثر رساندن کارایی از آن استفاده میکنند.
تجزیه و تحلیل فرآیند برای افزایش کارایی عملیاتی و دستیابی به اهداف سازمانی ضروری است. با بررسی دقیق و پالایش فرآیندها، کسب و کارها میتوانند هزینهها را کاهش دهند، بهرهوری را افزایش داده و محصولات یا خدمات برتر را به مشتریان خود ارائه دهند. این تکنیک سنگ بنای دستیابی به بهبود مستمر و حفظ مزیت رقابتی در دنیای به سرعت در حال توسعه کسب و کار امروز است.
مراحل و روش های تجزیه و تحلیل فرآیند
سفر تحلیل فرآیند شامل چندین مرحله است که هر کدام هدف و رویکرد خاصی دارند.تجزیه و تحلیل فرآیند را میتوان از طریق روشهای کمی و کیفی، بسته به ماهیت فرآیند و دادههای موجود، انجام داد که هر کدام هدف و رویکرد خاص خود را دارند.
✔ روش شناسی کمی: این رویکرد بر دادههای عددی و تجزیه و تحلیل آماری برای ارزیابی فرآیندها متکی است. ابزارهای کمی کلیدی شامل مطالعات زمان، نقشه برداری فرآیند و شش سیگما است که بر کاهش تنوع فرآیند تاکید دارد. تجزیه و تحلیل کمی، دادههای مشخصی را برای اصلاح مسائل فرآیند ارائه میدهد.
✔ روش شناسی کیفی: تحلیل کیفی بر درک بعد “انسانی” فرآیندها، از جمله پویایی تیم و ارتباطات متمرکز است. اغلب از روشهایی مانند مصاحبه، نظرسنجی و مشاهدات استفاده میکند. تحلیل کیفی برای شناسایی موانع فرهنگی یا رفتاری در سازمان بسیار ارزشمند است.
ارزیابی عملکرد
پس از انجام تجزیه و تحلیل فرآیند، ارزیابی عملکرد فرآیند تحلیل شده بسیار مهم است. این مرحله شامل ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) و مقایسه آنها با نتایج واقعی فرآیند است. این مقایسه سازمانها را قادر میسازد تا مناطقی را که ممکن است فرآیند در آنها کوتاه باشد و نیاز به بهبود داشته باشد، شناسایی کنند.
ارزیابی عملکرد در زمینه تحلیل فرآیند به دلایل مختلفی ضروری است. این یک چارچوب ساختاریافته برای ارزیابی این که آیا تغییرات ایجاد شده در فرآیند تأثیر مطلوبی داشته است یا خیر را فراهم میکند. KPI ها ممکن است شامل معیارهایی مانند زمان چرخه فرآیند، نرخ خطا و سطوح رضایت مشتری باشند. با تجزیه و تحلیل این معیارها، سازمانها میتوانند اثربخشی بهبود فرآیند خود را بسنجند.
علاوه بر این، ارزیابی عملکرد سازمانها را قادر میسازد تا فرآیندهای خود را با اهداف استراتژیک خود هماهنگ کنند. اگر فرآیند نتایج مورد انتظار را ارائه نکند، میتوان تنظیماتی را انجام داد تا اطمینان حاصل شود که به اهداف سازمانی بزرگتر کمک میکند. این همسویی برای اطمینان از این که هر اقدام و منبعی در سازمان در جهت یک هدف مشترک کار میکند، حیاتی است.
بیشتر بخوانید: فرایندکاوی چیست و چه کاربردی دارد؟
در نهایت، ارزیابی عملکرد به عنوان یک حلقه بازخورد برای بهبود مستمر عمل میکند. با ارزیابی منظم عملکرد فرآیند، سازمانها میتوانند حوزههای جدیدی را برای بهبود شناسایی کرده و تغییرات مکرر در فرآیندهای خود ایجاد کنند. این رویکرد تکراری در قلب تعالی فرآیند قرار دارد و به سازمانها اجازه میدهد تا با شرایط متغیر سازگار شوند و رقابتی باقی بمانند.
تجزیه و تحلیل جریان
تحلیل جریان به دنبالهای از وظایف در یک فرآیند میپردازد. هدف آن بهینه سازی ترتیب فعالیتها، به حداقل رساندن تاخیرها و اطمینان از انتقال بدون درز بین مراحل فرآیند است. کمکهای بصری مانند نمودارهای جریان و نقشههای فرآیند اغلب برای ارائه یک نمایش واضح از جریان و شناسایی گلوگاهها و مناطق بالقوه برای بهبود استفاده میشوند.
✔ تجزیه و تحلیل جریان نقش مهمی در بهینه سازی فرآیند ایفا میکند. به سازمانها اجازه میدهد توالی فعالیتها را در یک فرآیند درک کنند و مکانهایی را که ممکن است تاخیر یا ناکارآمدی رخ دهد، شناسایی کنند. با تجسم جریان، سازمانها میتوانند مناطقی را برای بهبود مشخص کنند و فرآیند را ساده کنند.
✔ یکی از مزایای کلیدی تجزیه و تحلیل جریان این است که شفافیت فرآیند را افزایش میدهد. وقتی همه ذینفعان بتوانند جریان فرآیند را ببینند، برقراری ارتباط و همکاری در بهبود فرآیند آسانتر میشود. این شفافیت به ویژه در فرآیندهای پیچیده که تیمها یا بخشهای متعددی را درگیر میکنند، اهمیت دارد.
✔ علاوه بر این، تجزیه و تحلیل جریان اغلب با اتوماسیون فرآیند همراه است. هنگامی که یک فرآیند به خوبی درک شد و جریان آن بهینه شد، سازمانها میتوانند راه حلهای اتوماسیون را برای ساده سازی بیشتر عملیات پیاده سازی کنند. فرآیندهای خودکار نه تنها سریعتر هستند، بلکه خطای کمتری نیز دارند که منجر به افزایش کارایی و کاهش هزینههای عملیاتی میشود.
به طور خلاصه، تجزیه و تحلیل جریان یک جزء اساسی از تجزیه و تحلیل فرآیند است که به سازمانها اجازه میدهد تا توالی وظایف را در فرآیندهای خود تجسم و بهینه کنند. این بهینه سازی منجر به بهبود کارایی، کاهش خطاها و زمینه سازی برای اتوماسیون فرآیند میشود.
تحلیل صف
تجزیه و تحلیل صف بر بهینه سازی زمان انتظار در فرآیندها متمرکز است. به ویژه در مشاغل خدمات محور، کاهش زمان انتظار مشتری میتواند رضایت و وفاداری را به طور قابل توجهی افزایش دهد. این مرحله شامل استراتژیهایی مانند متعادل کردن بار و تخصیص کارآمد منابع برای به حداقل رساندن تاخیر در صف است.
✔ تجزیه و تحلیل صف یک جنبه حیاتی از بهینه سازی فرآیند است، به ویژه در صنایعی که خدمات مشتری و پاسخگویی حیاتی است. با به حداقل رساندن زمان انتظار، سازمانها میتوانند رضایت و وفاداری مشتری را بهبود بخشند و منجر به افزایش کسب و کار و افزایش شهرت شوند.
✔ یکی از رویکردهای رایج در تجزیه و تحلیل صف، متعادل کردن بار است که تضمین میکند که حجم کار به طور مساوی بین منابع توزیع میشود. این از بار بیش از حد افراد یا بخشهای خاص جلوگیری میکند، زمان انتظار را کاهش میدهد و از تاخیر خدمات جلوگیری میکند. تخصیص کارآمد منابع یک استراتژی دیگر است که تضمین میکند منابع مناسب در صورت نیاز در دسترس هستند و تاخیرهای صف را بیشتر کاهش میدهد.
✔ در دنیایی که انتظارات مشتریان به طور مداوم در حال افزایش است، بهینه سازی مدیریت صف میتواند مزیت رقابتی قابل توجهی را ایجاد کند. سازمانهایی که از این جنبه برتر هستند، اغلب دارای نرخهای حفظ مشتری بالاتر و ارجاعات بیشتری هستند که منجر به رشد پایدار کسبوکار میشود.
بنچمارکینگ
بنچمارک یک تحلیل مقایسهای است که فرآیندهای سازمان را بر اساس استانداردهای صنعت یا رویههای رقبا ارزیابی می کند. این عمل به سازمان ها کمک می کند تا بینشی در مورد کارایی فرآیند خود پیدا کنند و فرصت های بهبود را کشف کنند.
✔ بنچمارک یک رویه اساسی در دنیای تحلیل فرآیند است. این شامل مقایسه سیستماتیک فرآیندهای یک سازمان با فرآیندهای رقبا یا استانداردهای صنعت است. با تجزیه و تحلیل این مقایسهها، سازمانها میتوانند حوزههایی را شناسایی کنند که فرآیندهایشان در آن برتری دارند و ممکن است در آنها کوتاهی کنند.
✔ یکی از مزایای اولیه بنچمارکینگ این است که یک چشم انداز خارجی به سازمان ارائه میدهد. سازمانها میتوانند جزیرهای شوند و فقط بر فرآیندهای داخلی خود تمرکز کنند. معیارسازی آنها را مجبور میکند که به بیرون نگاه کنند و از بهترین شیوههای دیگر سازمانها در صنعت بیاموزند. این دیدگاه خارجی اغلب ایدهها و فرصتهای جدیدی را برای بهبود نشان میدهد که ممکن است از درون سازمان آشکار نبوده باشد.
✔ چندین نوع بنچمارکینگ وجود دارد، از جمله بنچمارکینگ رقابتی که بر رقبای مستقیم تمرکز میکند و بنچمارکینگ فرآیندی که به فرآیندهای خاص در سایر سازمانها میپردازد. این انعطافپذیری به سازمانها اجازه میدهد تا تلاشهای بنچمارکینگ خود را با نیازهای خاص خود تنظیم کنند.
✔ در نتیجه، بنچمارکینگ ابزار قدرتمندی در تحلیل فرآیند است که به سازمانها اجازه میدهد تا بینشهای ارزشمندی را از منابع خارجی به دست آورند. با یادگیری از موفقیتها و بهترین شیوههای دیگران، سازمانها می توانند به طور مداوم فرآیندهای خود را بهبود بخشند، کارایی را افزایش دهند و در صنعت خود رقابتی باقی بمانند.
روش Lean Six Sigma
روش Lean Six Sigma، اصول ناب را که بر کاهش ضایعات تمرکز دارد با رویکرد داده محور شش سیگما ترکیب میکند. این رویکرد یک ابزار قوی برای دستیابی به برتری فرآیند است که هم کارایی و هم بهبود کیفیت را هدف قرار میدهد.
✔ Lean بر حذف ضایعات و سادهسازی فرآیندها تمرکز دارد. فعالیتهای غیر ارزش افزوده را شناسایی و کاهش میدهد که منجر به چرخههای فرآیند سریعتر و کاهش هزینههای عملیاتی میشود. از سوی دیگر، شش سیگما مبتنی بر داده است و بر کاهش تغییرات و نقص در فرآیندها تمرکز دارد که در نهایت منجر به بهبود کیفیت و رضایت مشتری میشود.
✔ Lean Six Sigma از مجموعهای از ابزارها و تکنیکها، از جمله DMAIC (تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، بهبود، کنترل) برای بهبود فرآیند و DMADV (تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، طراحی، تأیید) برای طراحی فرآیند استفاده میکند. با به کارگیری این متدولوژیها و ابزارها، سازمانها میتوانند عملیات خود را افزایش دهند، رضایت مشتری را افزایش دهند و به سودآوری بالاتری دست یابند.
Lean Six Sigma، چندین اصل کلیدی دارد:
- تمرکز بر مشتری: هدف اصلی برآورده کردن و فراتر از انتظارات مشتری با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا است.
- تصمیم گیری مبتنی بر داده: تصمیمات مبتنی بر دادههای واقعی هستند و اطمینان میدهند که تغییرات ایجاد شده در فرآیندها با شواهد پشتیبانی میشود.
- بهبود مستمر: روند بهبود هرگز به پایان نمیرسد. سازمانها در تلاش هستند تا به طور مستمر فرآیندها را برای دستیابی به تعالی ارتقا دهند.
- همکاری تیمی: Lean Six Sigma تیمهای متقابل را تشویق میکند تا در تلاشهای بهبود فرآیند با یکدیگر همکاری کنند.
- استانداردسازی: استانداردسازی تنوع فرآیندها را کاهش میدهد و کیفیت و ثبات کلی را بهبود میبخشد.
- حذف زباله: شناسایی و حذف ضایعات در تمام اشکال آن هسته اصلی ناب شش سیگما است.
✔ Lean Six Sigma دارای یک متدولوژی قوی است که از فرآیند DMAIC پیروی میکند. با تعریف مشکل شروع میشود و با مرحله کنترل به پایان میرسد، که تضمین میکند که بهبودها در طول زمان پایدار هستند.
پنج مرحله فرآیند DMAIC به شرح زیر است:
- تعریف (Define): در این مرحله مشکل یا فرصت بهبود به وضوح تعریف میشود. اهداف و محدوده پروژه تعیین میشود و ذینفعان شناسایی میشوند.
- اندازه گیری (Measure): این مرحله شامل جمع آوری دادهها برای درک وضعیت فعلی فرآیند است. شاخصهای کلیدی عملکرد ایجاد میشوند و دادهها برای تعیین میزان مشکل جمع آوری میشوند.
- تجزیه و تحلیل (Analyze): در این مرحله، دادهها برای شناسایی علل ریشهای مشکل تجزیه و تحلیل میشوند. ابزارهای تحلیلی مختلفی برای کشف اینکه چرا فرآیند به سطوح عملکرد مطلوب نمیرسد استفاده میشود.
- بهبود (Improve): پس از شناسایی علل ریشهای، بهبودها طراحی و اجرا میشوند. این مرحله بر یافتن راه حلهایی برای رسیدگی به مسائل شناسایی شده در مرحله تحلیل تمرکز دارد.
- کنترل (Control): مرحله کنترل تضمین میکند که بهبودهای انجام شده در طول زمان پایدار هستند. این مرحله شامل توسعه یک برنامه کنترل برای نظارت بر فرآیند و حفظ عملکرد آن است.
✔ Lean Six Sigma بسیار ساختار یافته و مبتنی بر داده است و آن را به یک رویکرد قدرتمند برای سازمانهایی تبدیل می کند که به دنبال دستیابی به بهبود کارایی و کیفیت هستند. این رویکرد به طور گستردهای در صنایع مختلف، از جمله تولید، سلامت و بهداشت، خدمات، برای بهبود مستمر و رضایت مشتری پذیرفته شده است.
مدل APQC
مدل مرکز بهرهوری و کیفیت آمریکا (APQC) یک چارچوب ساختاریافته برای ارزیابی بلوغ فرآیند و شناسایی زمینههای بهبود ارائه میدهد. این مدل به دلیل رویکرد جامع آن به تجزیه و تحلیل فرآیند و تمرکز آن بر بهبود مستمر به طور گسترده ای پذیرفته شده است.
✔ مدل APQC بر عملکرد و بلوغ فرآیند تمرکز داشته و به سازمانها کمک میکند فرآیندهای خود را در ارتباط با استانداردهای صنعت و بهترین شیوههای عملکردی ارزیابی کنند. اجزای اصلی مدل APQC عبارتند از:
- شناسایی فرآیند: شناسایی و طبقه بندی فرآیندهای درون یک سازمان.
- اندازه گیری عملکرد: ایجاد شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) برای اندازهگیری عملکرد فرآیند.
- مستندسازی فرآیند: ایجاد مستندات فرآیند جامع برای اطمینان از درک واضح فرآیندها.
- تجزیه و تحلیل فرآیند: ارزیابی فرآیندها برای شناسایی زمینههای بهبود و بهینه سازی.
- بهبود فرآیند: اجرای بهبودها برای افزایش عملکرد فرآیند.
- مدیریت فرآیند: توسعه راهبردهایی برای مدیریت و نظارت مستمر فرآیند.
✔ مدل APQC برای سازمانهایی که به دنبال رویکردی جامع برای تجزیه و تحلیل و بهبود فرآیند هستند، ارزشمند است. این چارچوب ساختاری را فراهم میکند که ارزیابی و بهبود فرآیندها را در حوزههای مختلف تسهیل میکند و در نتیجه کارایی و اثربخشی را بهبود میبخشد.
مدل SCORE
مدل SCORE (مرجع عملیات زنجیره تامین) برای سازمانهایی که به دنبال بهینه سازی فرآیندهای زنجیره تامین خود هستند، طراحی شده است. این یک چارچوب ساختاریافته برای ارزیابی و بهبود، به ویژه برای مشاغلی که به شدت به مدیریت کارآمد زنجیره تامین متکی هستند، ارزشمند است.
مدل SCORE بر چندین حوزه اصلی تمرکز دارد:
- معیارهای عملکرد: این مدل بر تعریف و ردیابی معیارهای کلیدی عملکرد مرتبط با عملیات زنجیره تامین تاکید دارد. این امر تضمین میکند که سازمانها درک روشنی از عملکرد زنجیره تامین خود و زمینههایی که نیاز به توجه دارند، داشته باشند.
- Best Practice: مدل Score بر شناسایی و پذیرش بهترین شیوهها در مدیریت زنجیره تامین را ترویج میکند. سازمانها می توانند از این امر برای افزایش کارایی و کاهش هزینههای عملیاتی استفاده کنند.
- یکپارچهسازی فرآیند: این مدل، یکپارچهسازی فرآیندهای زنجیره تامین را تشویق میکند و مطمئن میشود که عملکردهای مختلف به طور منسجم کار میکنند. این ادغام اختلالات و گلوگاهها را در زنجیره تامین به حداقل میرساند.
- بهبود مستمر: بهبود مستمر یک جنبه اساسی از مدل SCORE است. سازمانها تشویق میشوند که به طور منظم عملیات زنجیره تامین خود را ارزیابی و ارتقا دهند، چابک بمانند و به شرایط متغیر بازار پاسخ دهند.
پیادهسازی مدل SCORE میتواند منجر به یک زنجیره تامین کارآمدتر و مقرونبهصرفهتر شود و در نهایت منجر به بهبود رضایت مشتری و مزیت رقابتی شود.
کاربردها و مزایای تحلیل فرآیند
تجزیه و تحلیل فرآیند دارای طیف گستردهای از کاربردها و مزایایی است که میتواند به طور قابل توجهی بر مشاغل و سازمانها تأثیر بگذارد.
- کاهش هزینه: با شناسایی ناکارآمدیها و ضایعات، تجزیه و تحلیل فرآیند میتواند منجر به صرفه جویی قابل توجهی در هزینه شود.
- بهبود کیفیت: بهبود فرآیندها اغلب منجر به محصولات یا خدمات با کیفیت بالاتر میشود که منجر به افزایش رضایت و وفاداری مشتری میشود.
- کارایی عملیاتی: فرآیندهای بهبود یافته منجر به عملیات ساده، تحویل سریعتر محصولات یا خدمات و تخصیص بهتر منابع میشود.
- کاهش ریسک: تجزیه و تحلیل فرآیند میتواند به شناسایی و کاهش خطرات احتمالی کمک کند و از پایداری کسب و کار اطمینان حاصل کند.
- برنامه ریزی استراتژیک: درک کامل فرآیندها به سازمانها اجازه میدهد تا آنها را با اهداف استراتژیک هماهنگ کنند و اطمینان کند که هر اقدام و منبعی در سازمان در جهت یک هدف مشترک کار میکند.
- مزیت رقابتی: بهبود مستمر فرآیند به سازمانها مزیت رقابتی میدهد، زیرا آنها سریعتر از رقبا تطبیق یافته و تکامل مییابند.
تجزیه و تحلیل فرآیند در کسب و کار و سازمان ها
اکنون بیایید کاربردها و مزایای تجزیه و تحلیل فرآیند را با جزئیات بیشتری در زمینه کسب و کار و سازمان بررسی کنیم. تجزیه و تحلیل فرآیند یک ابزار ضروری برای کسب و کارها، صرف نظر از اندازه یا صنعت آنها است. این تکنیک شرکتها را قادر میسازد تا عملیات خود را بهبود بخشند، به کارایی دست یابند و در بازار رقابتی، باقی بمانند.
☐ کاربردهای تجزیه و تحلیل فرآیند در کسب و کار:
- مدیریت زنجیره تامین: تجزیه و تحلیل فرآیند میتواند فرآیندهای زنجیره تامین را بهینه کند و زمان و هزینهها را کاهش دهد و در عین حال دقت انجام سفارش را افزایش دهد.
- خدمات مشتری: فرآیندهای کارآمد خدمات مشتری میتواند منجر به رضایت بیشتر مشتری و وفاداری مشتری شود.
- تولید: ساده سازی فرآیندهای تولید میتواند منجر به بهره وری بیشتر، نقصهای کمتر و هزینههای تولید کمتر شود.
- کنترل کیفیت: اطمینان از کیفیت محصول از طریق تجزیه و تحلیل فرآیند موثر، شهرت برند و اعتماد مشتری را افزایش میدهد.
- مدیریت موجودی: بهینه سازی فرآیندهای موجودی منجر به کاهش هزینه و تخصیص بهتر منابع میشود.
- فرآیندهای مالی: فرآیندهای مالی کارآمد میتواند به کسب و کارها در کاهش هزینههای عملیاتی و بهبود مدیریت مالی کمک کند.
- منابع انسانی: فرآیندهای منابع انسانی که به خوبی ساختار یافتهاند، رضایت کارکنان را بهبود میبخشد و به حفظ استعداد کمک میکند.
- بازاریابی و فروش: تجزیه و تحلیل فرآیندهای بازاریابی و فروش میتواند منجر به نرخ تبدیل Lead و مدیریت ارتباط با مشتری بهتر شود.
- دولت: سازمانهای دولتی میتوانند فرآیندهای بوروکراتیک را ساده کرده و ارائه خدمات به شهروندان را بهبود بخشند.
- آموزش: مؤسسات آموزشی میتوانند از تجزیه و تحلیل فرآیند برای ارتقای رویههای اداری و روشهای تدریس استفاده کنند.
- بهداشت و درمان: سازمانهای بهداشتی میتوانند مراقبت از بیمار را بهینه کنند، زمان انتظار را کاهش دهند و کیفیت کلی را افزایش دهند.
☐ مزایای تجزیه و تحلیل فرآیند در کسب و کار:
- صرفه جویی در هزینه: شناسایی و حذف ناکارآمدیها باعث کاهش هزینههای عملیاتی میشود.
- افزایش بهره وری: فرآیندهای ساده منجر به بهره وری بالاتر و زمان تحویل سریعتر میشود.
- افزایش کیفیت: فرآیندهای بهتر منجر به محصولات یا خدمات با کیفیت بالاتر میشود.
- رضایت مشتری: فرآیندهای بهبود یافته منجر به رضایت و وفاداری بیشتر مشتری میشود.
- مزیت رقابتی: سازمانهایی با فرآیندهای کارآمد میتوانند سریعتر با تغییرات بازار سازگار شوند و از رقبا پیشی بگیرند.
- کارایی: فرآیندهای بهبود یافته به سازمانها اجازه میدهد تا به اهداف خود به طور کارآمدتر دست یابند.
- کیفیت خدمات: فرآیندهای پیشرفته منجر به ارائه خدمات بهتر میشود و به نفع جمعیتی است که به آنها خدمت میکنند.
- تخصیص منابع: تخصیص بهتر منابع میتواند به سازمانها کمک کند تا از بودجه خود حداکثر استفاده را ببرند
ارتباط فرآیندکاوی با تحلیل فرآیند
تجزیه و تحلیل فرآیند و فرایندکاوی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. فرایندکاوی از نگارههای رویداد و دادهها برای کشف، نظارت و بهبود فرآیندها استفاده میکند. بینشهای بهدست آمده از تجزیه و تحلیل فرآیند میتواند به عنوان پایهای برای ابتکارات فرآیندکاوی عمل کند که در نهایت منجر به بهینه سازی موثرتر فرآیند میشود.
✔ فرایندکاوی یک رویکرد مبتنی بر داده است که از نگاره رویدادها و دادهها برای به دست آوردن بینشی در مورد نحوه عملکرد واقعی فرآیندها استفاده میکند. این امر میتواند تغییرات فرآیند، گلوگاهها و زمینههای ناکارآمدی را که ممکن است از طریق تجزیه و تحلیل فرآیند سنتی آشکار نباشد، آشکار کند.
✔ تجزیه و تحلیل فرآیند درک اولیه یک فرآیند را فراهم میکند و نقاط قوت و ضعف آن را برجسته میکند. سپس این درک بهعنوان پایهای برای ابتکارات فرآیندکاوی مورد استفاده قرار میگیرد، جایی که دادهها جمعآوری و تجزیه و تحلیل میشوند تا دیدی دقیقتر از عملکرد فرآیند به دست آید.
✔ یکی از مزایای کلیدی فرآیند کاوی عینی بودن آن است و به جای ارزیابیهای ذهنی، بر دادههای واقعی متکی است. این رویکرد مبتنی بر داده به سازمانها یک دید واضح و مبتنی بر شواهد از فرآیندهای خود ارائه میکند و به آنها اجازه میدهد تا تصمیمات آگاهانهای در مورد بهینهسازی بگیرند.
✔ علاوه بر این، فرایندکاوی میتواند ابزار قدرتمندی برای نظارت بر فرآیندهای در حال انجام باشد. با جمعآوری مداوم دادهها و تجزیه و تحلیل آنها در زمان واقعی، سازمانها میتوانند انحرافات از عملکرد فرآیند مورد انتظار را شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی را به سرعت انجام دهند.
✔ در نتیجه، پیوند بین تجزیه و تحلیل فرآیند و فرآیندکاوی یک رابطه همزیستی است. تجزیه و تحلیل فرآیند درک اولیه را فراهم میکند و فرآیندکاوی با تجزیه و تحلیل دادهها و نگاره رویدادها این درک را به سطح عمیق تری میرساند. این رویکرد ترکیبی منجر به بهینه سازی فرآیند موثرتر و بهبود مستمر میشود.
بهفالب به عنوان نخستین سامانه و نرم افزار فرایندکاوی مبتنی بر هوش مصنوعی در خاورمیانه، با دریافت ردپای دیجیتال اجرای هر فرآیند (داده هایی که در سامانههای اطلاعاتی فرایندمحور نظیر CRM، ERP، BPMS و … ثبت میشوند)، به پایش و عارضه یابی هوشمند وخودکار عملکرد فرآیند میپردازد.
بیشتر بخوانید: هوش مصنوعی چیست و چه ارتباطی با فرآیندکاوی دارد؟
تحلیلگران سازمانی برای تحلیل داده محور عملکرد فرایند خود، میتوانند از قابلیتهای بهفالب در این زمینه در مازولهای متنوعی بهره ببرند که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم:
✔ مرور سریع و کلی عملکرد فرایند با داشبورد بهفالب
داشبورد بهفالب یک دید کلی و سریع از عملکرد فرایند دراختیار تحلیلگران قرار میدهد. به کمک داشبورد بهفالب، میتوان عملکرد زمانی پروندهها را تحلیل کرد و گلوگاهها، فعالیتهای کلیدی و مسیرهای پرتکرار فرایند را شناخت. به عبارت دیگر با ماژول داشبورد بهفالب، میتوان یک تصویر کامل و شفاف از عملکرد و واقعیت فرآیندهای سازمان خود داشت.
✔ تحلیل گردش کار واقعی فرآیند با ماژول نقشه بهفالب
ماژول نقشه فرآیندی بهفالب، مستقل از فهم کارکنان سازمان و تنها مبتنی بر دادههای واقعی، گردشکار واقعی فرآیند را به طور خودکار کشف میکند. این ماژول به تحلیلگران امکان میدهد تا گردش کار واقعی فرایند را درک کرده، مسیرها و گلوگاه های فرایند را شناسایی و تحلیل کند و در نهایت به کشف مسیرهای انحرافی فرایند بپردازند.
✔ کاوش جزئی و مقایسه عملکرد فرایند با ماژول تحلیل بهفالب
با ماژول تحلیل بهفالب، میتوان عملکرد فرایند را از جنبههای مختلف تحلیل کرد. این ماژول امکان مقایسه پروندهها، واریانتها و فعالیتها را برمبنای شاخصهای کلیدی عملکرد محتلف فراهم میآورد. با این ماژول میتوان عملکرد فرایند را برمبنای ویژگیهای مختلف مانند شعبه، نوع مشتری و.. مقایسه و برای تحلیل ریشهای از آن استفاده کرد.
✔ تحلیل شبکه ارتباطی افراد با ماژول سازمان کاوی بهفالب
ماژول سازمان کاوی بهفالب، با ترکیب فرایندکاوی و تحلیل شبکههای اجتماعی، شبکه ارتباطی بین افراد در هر فرایند را به تحلیلگران نشان داده که به کمک آن، قادر به شناسایی و تحلیل عملکرد افراد کلیدی و تاثیر گذار در اجرای فرایندها خواهند بود.
✔ تحلیل، تفسیر و بهبود خودکار فرایند با هوش مصنوعی بهفالب
هوش مصنوعی بهفالب مانند یک دستیار دیجیتالی بوده که علاوه بر این که فرانید را درک میکند، عملکرد فرایند را به طور خودکار تفسیر کرده، ناکارآمدیهای آن را شناسایی میکند و پیشنهاداتی برای بهود آن ارائه میدهد.
در نهایت با بهفالب میتوان تمام جزئیات عملکرد فرایند را تحلیل کرد و به حقایق جالبی از عملکرد سازمان رسید.
در نتیجه، تجزیه و تحلیل فرآیند یک ابزار همه کاره با کاربردها و مزایایی است که صنایع و سازمانها را در انواع مختلف در بر میگیرد. این یک جزء حیاتی برای دستیابی به برتری عملیاتی و رقابتی ماندن در کسب و کار و چشم انداز سازمانی پویا امروزی است. چه در سازمانها، چه در بخش دولتی و چه در موسسات آموزشی، تجزیه و تحلیل فرآیند راهی برای کارایی، کیفیت و بهبود مستمر ارائه میدهد.